روستای معصوم آباد میربگ
منطقه میربگ شمالی
شهرستان دلفان
نورآباد لرستان
برای مشاهده تصاویر با کیفیت بهتر بر روی آن ها کلیک کنید .
برای مشاهده همه ی مطالب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید .
روستای معصوم آباد میربگ
منطقه میربگ شمالی
شهرستان دلفان
نورآباد لرستان
برای مشاهده تصاویر با کیفیت بهتر بر روی آن ها کلیک کنید .
برای مشاهده همه ی مطالب بر روی ادامه مطلب کلیک کنید .
دانلود کتاب سرانجام یا دیوان گوره از کتاب های مهم اهل حق
دانلود در مسیر زیر :
کتاب سرانجام
http://mrrsy.rozblog.com/post/186
زیاتگاه پیرَنوش یا پیر اَنوشه ، مکانی است در نزدیکی دو روستای چراغ آباد و میرزاآباد در منطقه میربگ ، شهرستان دلفان. انوشه در فرهنگ واژگان معین به این صورت آمده است :
(اَ شَ) [ په . ] (ص مر.) 1 - جاوید، بی - مرگ . 2 - خوش ، خرم .
(اَ نَ شَ) (اِمر.) پادشاه نو، شاه جوان .
در فرهنگ واژگان دهخدا :
انوشه . [ اَ / اُ ش َ / ش ِ ] (اِ) خوشی و خرمی . (ناظم الاطباء) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). || داماد. (ناظم الاطباء). مجازاً بمعنی داماد یعنی مرد نوکدخدا. (غیاث اللغات ). || پادشاه نوجوان . (برهان ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (انجمن آرای ناصری ). || آفرین و بارک اﷲ. (انجمن آرا) (برهان ) (آنندراج ). خنکا. طوبی . خوشا. (برهان ). (آنندراج ). مرحبا. (برهان )(آنندراج ). || شراب انگوری . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (انجمن آرای ناصری ) (برهان ) :
انوشه خور طرب کن شادمان زی
درم ده دوست جو دشمن پراگن .
|| (ص ) شادمان . (ناظم الاطباء). خرم و خوشحال . (غیاث اللغات ) (برهان ) (آنندراج ) :
بدو گفت پیران که ای شهریار
انوشه بزی تا بود روزگار.
|| جاودان . جزو اول کلمه «ان » علامت نفی و جزو دوم ائوش ، به معنی هوش ، مرگ و نیستی . جمعاً بی زوال ، بی مرگ . زوال ناپذیر. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) :
بدو گفت شاها انوشه بزی .
به بهرام گفتند انوشه بدی
ز راه نیستان چرا آمدی .
بشاه جهان گفت انوشه بدی
همیشه ز تو دور چشم بدی .
بدو گفت مؤبد کانوشه بدی
جهاندار با فره ٔ ایزدی .
فرهنگ عمید :
(صفت) ‹نوشه› [قدیمی]
['ano[w]šah]
۱. شاه نو؛ پادشاه جوان.
۲. جوان تازهداماد.
(صفت) [پهلوی: anošak] ‹انوشک› [قدیمی]
['anuše]
۱. بیمرگ؛ بیزوال؛ جاویدان؛ جاوید.
۲. شراب انگوری.
درباره این زیارتگاه و تاریخچه ی آن نیاز به پژوهشی عمیق هست . شاید مربوط به دوره ی ساسانیان باشد (بربنیان ریشه ی واژه ی انوشه ) .
شاید ریشه ی آن از واژه ی پرندوش باشد :
فرهنگ واژه دهخدا :
پرندوش . [ پ َ رَ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) بمعنی پرندوار است که شب روز گذشته باشد یعنی پریشب چه شب گذشته را دوش میگویند و بعربی بارحةالاولی خوانندیعنی پیش از دوش چه بارحه بمعنی دوش است و اولی بمعنی پیش . (برهان ). پریشب . بارحه ٔ اولی . شب دوش که فارسیان پریشب گویند. (از فرهنگی خطی ). پرندیش . پرندوار. (فرهنگ رشیدی ). پروندوش . (فرهنگ رشیدی ). پس پریشب . سه شب پیش از امشب . دوش . پردوش . پرندوش :
چنین داد پاسخ که بر کوه و دشت
سواری پرندوش بر من گذشت .
گویدت همی گرچه دراز است ترا عمر
بگذشته شمر یکسره چون دوش و پرندوش .
صبحدم بود که آمد به وثاق
چون پرندوش نه بی هش نه به هوش .
پرندوش و پرندیش چسان بود خرابات
بگوئید و مترسید اگر مست و خرابید.
گفت از پی دوش آن بر کم ده یکچند
قاری مگر آنرا بپرندوش افکند.
ریشه واژه "فِرَ " :
در زبان لکی واژه ی « فِرَ » fera به معنی « زیاد » و در پهلوی «فره» freh به معنی «زیاد، فراوان» می باشد .
واژه ی اوستائی «فرهیه» frahya به معنی « زیاد و فراوان » است . واژه « فُرات » نیز با واژه ی اوستائی قرابت دارد.
در پارسی باستان «فَرنه» farna و در زبان مادی «فرن» fhern به معنی «شکوه و فر» همه از یک ریشه اند.
این واژه در زبان ایتالیایی به گونه «پروفلوویو» profluvio به معنای «فراوان» گفته می شود و در زبان آلمانی «فروه» froh به معنی «شاد،خوشحال» به کار می رود.
واژه ی «فره» در شعر زیر به معنی «زیاد» به کار گرفته شده است :
کاشک آن گوید که گویم هیچ نه
بــر یکــی بـــرچــند نفزایـد فـره
«رودکی»
شـد رنج دلـم فــره چه تدبیر کنم
بگسست سر از ره چه تـدبیر کنم
«عطار»
کشوری را دو پـادشه فـــره است
در یکی تن یکی دل از دو به است
«سنایی»
مثال از شاهنامه:
1) چون آن شاه پالوده گشت از بدی
بـــــــتابید از فـــــــره ایـــــــزدی
2) چه گفت آن سخنگوی با فر هوش
چو خسرو شوی بـندگی را بکوش
فردوسی در بیت اول آن را به معنی «نور،فروغ» و در بیت دوم آن را به معنی «بزرگی و شکوه» به کار رفته است.
شاهد مثال لکی:
فــــره مترسم ژی روزگاره
ژی فتنه لئیم شویم بدکاره
«گلزار ادب لرستان»
در زبان پهلوی «فره پیه» fera pya به معنای «چاق و فربه» است. در زبان لکی به صورت جدا،واژه ی «فره» fera یعنی «زیاد» و «پی» py به معنی «پیه» معروف است، ترکیب مجموعاً به معنی دارنده ی پی فره py fera یا ferapy است که همان چاق و فربه معنا می دهد.
منابع :
1-گویش لکی، سید حشمت الله موسوی
2-پیوند واژه های لری با دیگر زبانهای آریایی، ایرج محرّر
واژه آئی āi در اوستا به معنای آهای آمده است، در گویش لکی نیز واژه ی «آی» به همان معنای آهای می باشد مانند : « آی مردم » که به معنای «آهای مردم» است
در زبان اوستایی واژه ی آئیتی بر āiti-bar به معنای پیش بردن آمده است، در گویش لکی معادل آن واژه آئیتی ور به معنای جلو انداختش می باشد .
در زبان پهلوی واژه ی آبوس ābus به معنای آبستن آمده است ، آبستن در گویش لکی به صورت آوس awes کاربرد دارد، قرابت واژه ها چه از نظر نگارش و چه از نظر معنوی مشخص است.
در زبان اوستایی واژه ی اَثَت asat به معنای آن هنگام آمده است، در گویش لکی رایج اثه asa یا اسه asa دقیقاً به همان معنی آن هنگام و آن موقع کاربرد دارد.
در گات ها واژه ارم aram و رم ram به معنای آسائیدن و آرامیدن است ، در گویش لکی واژه ی آروم arom معادل آن ها به همان معنای آرامیدن و آسائیدن است.
منبع : گویش لکی بازمانده ای از زبانهای باستان، سید حشمت الله موسوی
گویش لری خرمآبادی با لکی و کردی جنوبی به عنوان همسایگان قدیمی در عین تفاوت دارای قرابتهای زبانی زیادی هستند. در زیر تعداد محدودی از واژگان مشترک بسیار زیاد این گویشها به همراه معادلهای فارسی آنها آورده شدهاست.
فارسی | لری خرمآبادی | لکی | کردی جنوبی |
---|---|---|---|
بلند کردن | هیز | هئز، هیز | هیز |
سوگواری | آذیتی | ئازیهتی | ئازیهتی |
گیج | شیت | شئت، شیت | شیت |
چرخاندن | لِر، غِر | لر، خِر | خر |
پوسته | توژ | تووژ | تووژ |
عجیب | بلاجی | بلاجۊی، ئلاجۊی | ئڵاجهۊ |
زار (فقیر) | ژار | ژار | ژار |
مغز | مه زگ | مهزگ | مهژگ |
پوست | تووک | تووک | تووک |
خرچنگ | کرژئن | قژنگ، کژنگ | قرژنگ |
سلامت | ساق | ساق، ساک | ساق |
رشوه | روشه ت | روشهت | رشبهت |
جلو | نوها یا نووا | نووا | نوا |
بد | گه ن | پیس ، گه ن | گهن |
سالم | ئازا | ئازا | ئازا |
بار | گِل | گل | گل، کهڕهت |
آغوش | بالوش | باوش | باوش |
جمع | بِرمه | بِر | بڕ |
لاغر اندام | بَل باریک | بهلّه باریک | بهڵ باریک |
از هم پاشیده، دربدر | ته فراتین | تهفراتۊن-ئه یک شؤیا | تهفراوتۊناو |
شکاف | تلیش | تلیش | تلیش |
شکست خورد | توزِس | تووزیا | تووزیا |
شایعه، چو | چاو | چاوو | چاو |
سیلی | چهپاڵه | چهپاڵه | چهپاڵه |
حیله گر | رنباز | فن باز ، گاوباز ،چاپ چوله باز، رف شیله باز | ڕنباز |
ردیف ، رج | رزگ | رّزگ | ڕزار |
سرازیری | لیژ | لئژ، لیژی | لیژ |
تبارشناسی زبان لکی :
منابع گوناگون نظرهای گوناگونی را در مورد تبار زبانی لکی ارائه میدهند. چنین به نظر میرسد که روند اخذ هویت کردی که از سدهها پیش مردم گوران مناطق اردلان (به مرکزیت سنندج) و سرزمین کرمانشاه در بر گرفت، در منطقه لکنشین تکمیل نشده و باعث مناقشهآمیز بودن موضوع تعلق قومیتی لکها شدهاست. نتیجتاً چنین به نظر میرسد که لکی از هر دو زبان کردیتبار و لریتبار عناصری داراست. با توجه به شباهت بسیار زیاد زبان لکی به پهلوی باستان میتوان نتیجه گرفت که لکی از بازماندگان زبان مادی است. ایل لک بالاوند ایرانی تبار شامل طوایف بالاوند، اولادها، کاوشوند،خلفوند، بهمنیا روند، پیراحمدوند، لروند کلهر و راجیوند که در منطقه هلیلان و زردلان ساکن هستند از تیره های قدیمی و بومی منطقه و از اعقاب طوایف ساسانیان هستند و بعضی معتقدند که از نسل بهرام گور و به احتمال قوی دارای آیین زرتشتی بوده اند.
گویشهای جنوبی کردی یا (جنوب شرقی) شامل تعداد زیادی لهجههای منفرد و متفاوت نظیر (کرمانشاهی، کلهری، سنجابی، لکی فیلی) در استانهای کرمانشاه، کردستان، ایلام و لرستان در غرب ایران و نیز در شرق عراق میباشند.
دانشنامه بریتانیکا لکی را لهجهای از زبان کردی نام میبرد. و شماری دیگر از منابع نیز لکی را در شاخه زبانهای کردی از شاخه زبانهای ایرانیتبار غربی قرار دادهاند. در کتاب "دائرةالمعارف اسلام" آمدهاست که: در لرستان قدیم برخی اقوام کرد (قبایل لک در شمال و همچنین در بین فیلیها، ایل محکی) زندگی میکنند.
دهخدا در مورد لکها و لهجه لکی مینویسد: کردهای لکی در لرستان ساکن و خوش هیکل و تنومندند. رنگ آنها گندمی و مویشان سیاه یا خرمایی تیرهاست. لهجه لکی؛ لهجهای از زبان کردی که مردم هرسین و توابع بدان سخن گویند. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی نیز، لکی را لهجهای از زبان کردی دانستهاست؛ زبانشناس کانادایی آنونبی نیز در مورد لکی نوشتهاست که نظر فتاح را قبول دارد که لکی را در میان زبانهای کردی طبقهبندی کردهاست.
ساختار اصلی دستوری و افعال لکی «همانند دیگر لهجههای کردی» در زمره زبانهای شمال غربی ایرانی قرار میگیرد. این ارتباط همچنین با مشاهده بقایای ساختار کنایی (ارگاتیو) در لکی تصدیق میشود. در گویش لکی مانند سورانی و کرمانجی ویژگی ارگاتیو مشاهده میشود، بنابراین زبان لکی شبیه به کردی و از لری متفاوت است. ولی در لرستان ترکیب و واژههای لکی به شکل گستردهای به سوی لری تغییر کردهاند.
۷۰ درصد واژگان لکی با زبان فارسی مشترک است. ۷۸ درصد با لری خرمآبادی و ۶۹ درصد با لری شمالی. لکهای پیشکوه قویاً خود را لر میدانند و لکهای پشتکوه پیوندهای قوی فرهنگی هم با لرها و هم با کردها نشان میدهند.
برخی منابع لکی را در پیوستار تدریجی فارسی-لری-کردی در میان لری و گورانی قرار داده ولی همانندیهای آن بیشتر به سمت لری میدانند. برخی زبانشناسان هم لکی را کاملاً در دستهٔ لری طبقهبندی کردهاند.
زینالعابدین شیروانی نویسنده کتاب تاریخی بستانالسیاحه در سدهٔ نوزدهم، لکها به عنوان یکی از ایلهای لر مینامد. در دوران معاصر نیز ح. ایزدپناه نویسنده فرهنگ لکی، کرد دانستن لکها را یک «سوءتفاهم» و ناشی از استفاده واژه کرد از قدیم در معنی مردمان کوچنشین ایرانیتبار در سراسر منطقه میداند.
در لرستان جایگزینی زبانی به سوی لری در میان گویشوران لکی در جریان است و گویشوران لری نیز به نوبه خود گرایش به استفاده بیشتر از فارسی معیار دارند.
کتاب خُرده اوستا (ویژه ی دانش آموزان رتشتی)
برای دانلود بر روی لینک زیر کلیک کنید :
دانلود کتاب خرده اوستا (ویژه دانش آموزان زرتشتی)
کتاب راهنمای آموزگار دینی پایه نخست دبستان (دین زرتشتی )
برای دانلود بر روی لینک زیر کلیک کنید :
دانلود کتاب راهنمای آموزگار دینی پایه نخست دبستان ( دین زرتشتی )
کتاب دینی زرتشتی پایه پنجم ابتدایی
برای دانلود بر روی لینک زیر کلیک کنید :
دانلود کتاب دینی زرتشتی پایه پنجم ابتدایی
کتاب دینی زرتشتی پایه چهارم ابتدایی
برای دانلود بر روی لینک زیر کلیک کنید :
دانلود کتاب دینی پایه چهارم زرتشتیان
کتاب دینی پایه سوم ابتدایی زرتشتیان
برای دانلود کتاب درسی دینی پایه سوم دبستان زرتشتیان بر روی لینک زیر کلیک کنید :
دانلود کتاب دینی پایه سوم زرتشتیان
دانلود کتاب دینی پایه دوم زرتشتیان
برای دانلود کتاب درسی دینی پایه دوم زرتشتیان بر روی لینک زیر کلیک کنید :
دانلود کتاب درسی دینی پایه دوم زرتشتیان
دانلود کتاب دینی پایه اول زرتشتیان
برای دانلود کتاب بر روی لینک زیر کلیک کنید
دانلود کتاب دینی پایه اول زرتشتیان
شاید دیگر همه ما به این خو گرفته باشیم که نادرستی ها و ناراستی های فرهنگی را به همچون یک فرهنگ در دستگاه آموزشی کشور ببینیم . هر چند این فرهنگ نادرست ویژه دوران کنونی ما نیست و از سالیان پیش ادامه دارد اما شوربختانه در این دوران و با نگرش به روشنگری های فراوانی که انجام می گیرد , انگار هیچ گوش شنوایی برای هرچند گوش دادن به درستی ها و راستی ها پیدا نمی شود .
در این جستار یکی از بزرگترین این نادرستی ها که نام یکی از ماه های سال ما می باشد را وا می کاویم . در گام نخست نگاهی به پیشینه و چم (معنی) این نام می اندازیم :
"امردادا نام یکی از امپشاسپندان یا فرشتگان بزرگ آیین مزدایی است. امشاسپند امرداد در جهان مینوی نمودار جاودانگی و در جهان مادی ونگهبانی گیاهان را بر عهده دارد.
در گاتها درباره ی این امشاسپند آمده است :
« ما امشاسپندان زن و مرد را میستاییم اهورا مزدا ، به آنان خرداد ( شادی و سرزندگی ) و امرداد ( جاودانگی و بیمرگی ) را به آنان میبخشد که در این جهان پندار ، گفتار و کردارشان بر پایه آیین پاک و دین بهی است ( یسنا 47 بند6) »
اینک ساختار این واژه را می نگریم :
Amurdad امرداد، اصل اوستایی این واژه اَمِرِتَاتَه ameretata است. واژهی امرتات، از سه بخش درست شده است: (اَ + مَر + تات). بخش نخست، اَ در زبان پارسي پیشوند نايش (نفی) است، بخش دوم، مَر از ریشهی مصدری به معنی مرگ و بخش سوم، تات پسوند رسایی و تندرستي است، و رويهم رفته معنی بیمرگی و جاودانگی است. به نظر می رسد امرداد هم ريشه با واژهي انگليسي Immortal است. این نام در اوستا، به ویژه گاتها صفتي است برای اهورامزدا، نماد جاودانگي و پایندگی او.اَمُرداد به معنی جاودانگی است که (مرداد= مرگ) در گاهشماری ایرانی پنجمین ماه سال است.امرتاته amertata و پهلوی اموردات است.
این ماه که اَمُرداد نام دارد و بیشتر مردم آن را کوتاه کرده و مُرداد می گویند. که به معنی بی مرگی است و اگر الف نخست آن را که پیشوند نفی است از قلم بیاندازیم معنی آن عوض شده و فرشته ی بی مرگی و جاودانگی به این شکل به معنی نیستی و مرگ تغییرشکل می دهد زیرا همان گونه که امرداد به معنی بی مرگی است مرداد به معنی مرگ است بنا بر این به نظر شایسته است این واژه را امرداد بخوانیم نه، مرداد.
دستاورد :
بر ماست که با آگاهی رساندن به دیگران این ننگ بزرگ را از فرهنگ ایران دور کنیم و واژه زیبای امرداد (جاودانگی) را بمانند پیش جایگزین واژه مرداد ( مردن ) گردانیم .
زنگ علوم تجربی پایه ششم ( دانش هستی )
کار با میکروسکوپ
علی نوری فیلی (معلم دانش هستی (علوم تجربی)) پایه ششم
امیرحسین بدری
آرمین خیری
برای مشاهده همه ی تصاویر بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
مرا در دفتری بسته ...
"خاطره" نکنید!
در قابی غبار گرفته...
"تصویر" نکنید!
کودکی ام اشتیاق همه ی کوچه های کودکی
جوانی ام ترانه ی آرزوهای در "امتداد مانده"
امروزم رنج عبورهای "عبورنشده"
مرا در دفتری بسته خاطره نکنید!
مجموعه شعر پنجره ها، استاد جهانگیر ریاضی
پشت هر نگاهی، "قضاوتی" است
و در امتداد آن "حکمی"
و ما "اشتباه آمدگان"
هماره محکوم روزها و لحظه ها
رنج نجابت را "تا گذرگاه رستن"
برخود ... هموار می کنیم
مجموعه شعر پنجره ها، استاد جهانگیر ریاضی
تو رفتی و ندانستی
در جغرافیای واژه ها
در سفر از دلتنگی "یاد رفتگی"
به اشتیاق "در یاد ماندگی"
چقدر ... "تنها" ... ماندم
مجموعه شعر پنجره ها، استاد جهانگیر ریاضی
دانش آموزان پایه اول
دبستان شهید یوسفی
روستای معصوم آباد میربگ
سال تحصیلی 95 - 1394
کوچه های هیاهو
پر از شتابی "بی امتداد"
پر از اندیشه های "تکرار"
در دوردستی از گذرگاه
امتداد "اکنون رستگی"
کوچه های هیاهو!
مجموعه شعر پنجره ها، استاد جهانگیر ریاضی
از راست به چپ :
آرمین خیری - دانیال نوری - فرید نوری - کیوان قاسمی
در جغرافیای ذهنم جای داده ام
آنان را که دوست شان دارم
با آنان بسیار می گویم...
از ناگفته ها ... ناشنیده ها ... نارفته ها .... ناخوانده ها...
و این همه برای جبران همه ی تنهایی هایم
در دنیای واقعی کافی است!
ذهن من جغرافیای هیچ کسان...
همیشه همراه همرنج است
آنان که همراهی شان
امکان عبور از دلتنگی را...
فراهم می کند
مجموعه شعر پنجره ها، استاد جهانگیر ریاضی
زنگ علوم تجربی ( زنگ دانش هستی )
پایه دوم ابتدایی
دبستان شهید یوسفی
روستای معصوم آباد میربگ
نورآباد دلفان
سال تحصیلی 95 - 1394
آموزگار : عزت اله یاری چراغ آباد
برای مشاهده همه ی تصاویر بر روی ادامه مطلب کلیک کنید .
پایه سوم
دبستان شهید یوسفی
روستای معصوم آباد میربگ
شهرستان دلفان
دانش آموزان پایه سوم دبستان شهید یوسفی روستای معصوم آباد میربگ
سال تحصیلی 95 - 1394
سمت چپ : محمد مهدی قاسمی
سمت راست : یوسفی نوری
آن گاه که دلتنگی می آید
پنجره ای است در همین نزدیکی
که تو را می خواهد
تا امتداد عبور از دلتنگی را
به تو نشان دهد
آن گاه که دلتنگی می آید
قلبی است در همین نزدیکی
که طپش هایش
موسیقی دلتنگی هایت را می نوازد
آن گاه که دلتنگی می آید...
مجموعه شعر پنجره ها، استاد جهانگیر ریاضی
تعداد صفحات : 15